شکست حصر آبادان در 5 مهر ماه 1360 پس از اجراى عملیاتهاى محدود همچون؛ فرمانده کل قوا که موجب دمیدن روح تازه در کالبد بىجان جبهههاى جنوب گردید، صورت پذیرفت.
اینجانب و مسؤولان و فرماندهان محورهاى تابع ستاد عملیات جنوب با برگزارى جلسات متعدد، راهکارهاى رسیدن به طرحهاى عملیاتى و هجومى علیه مواضع دشمن در جبهههاى مختلف جنوب را بررسى مىکردیم.
مهمترین ملاحظات مورد توجه همهى فرماندهان محورهاى عملیاتى به شرح ذیل مىباشد:
1- فرمان حضرت امام خمینى مبنى بر شکستن حصر آبادان که با واژهى »باید« تأکید شده بود، بهعنوان یک تکلیف واجب شرعى و الهى روى دوش همهى فرماندهان و رزمندگان سپاهى و بسیجى و ارتشى سنگینى مىکرد.
2- در سیستم فرماندهى سنتى که مسؤولیت جنگ را به عهده داشت و در رأس آنها بنىصدر و گروه نظامیان تحتتأثیر او بودند، امکان حرکت و میدان دادن به نیروهاى مردمى و بسیجى امرى غیرمحتمل بود و باید طرحریزى عملیاتى و خارج از آن سیستم و با توجه به فرمان حضرت امام و روحیهى انقلابى و شهادتطلبى، انجام مىگرفت.
3- تجارب عملیاتهاى ارتش در شش ماه اول جنگ به طور کلى بیانگر این مطلب بود که با دشمن اشغالگر بعثى عراق که با تجهیزات و پشتیبانى جهانى و منطقهاى وارد جنگ با ایران شدهاست، به صورت کلاسیک نمىشود جنگید و او را شکست داد؛ بلکه بایستى با انتخاب زمین و زمان مناسب و متناسب با توان نیروهاى مردمى و تجهیزات نظامى موجود و با تاکتیک جنگ انقلابى و استفاده از فکر برتر در طرحریزى عملیاتى و وجود روحیه و انگیزه و ایمان و شجاعت و شهادتطلبى نیروهاى رزمندهى بسیجى و سپاهى با او جنگید، آن هم با استفاه از تاریکى شب که بهترین زمان درگیرى با دشمن است، زیرا برترى زرهى و آتش هوایى (هواپیما و هلىکوپتر( دشمن را به حداقل مىرساند و با استفاده از برترى اطلاعات نسبت به نقاط ضعف دشمن باید به او حمله کرد و او را شکست داده از سرزمین ایران بیرون راند.
4- منطقهى عملیاتى را باید به گونهاى انتخاب کنیم که متناسب با توان رزمى نیروهاى رزمندهى سپاه و ارتش باشد.
5- عملیات را به صورتى طراحى و اجرا کنیم که اطمینان بسیار بالایى از پیروزى آن داشته باشیم؛ زیرا هر گونه شکست باعث تضعیف نیروهاى انقلابى و روحیهى مردم - که تنها پشتیبان جبهههاى نور علیه ظلمت بودند و همچنین ممکن بود بهانهاى به دست سیاستمداران سازشکار داخلى کشور، براى فشار به امام بدهد.
با بحثهاى عمیق و کارشناسى فرماندهان محورهاى مختلف عملیاتى در ستاد عملیات جنوب، براى تعیین مکان و زمان عملیات آینده که موفق باشد، در نهایت منطقهى شرق کارون، یعنى سرپل گرفته شده توسط لشکر 3 زرهى و منطقهى تقویت شدهى عراق در شمال آبادان - که باعث محاصره شدن آبادان شده بود - بررسى گردید.
دلایل زیر جمعبندى آن جلسات براى اجراى عملیات شکستن حصر آبادان بود.
1- تحقق فرمان امام مبنى بر شکستن حصر آبادان؛
2- حساسیت سیاسى منطقهاى و جهانى در مورد این منطقه جزیرهى آبادان
3- متناسب بودن با توان رزمى نیروهاى سپاه و بسیج و ارتش؛
4- نقطه ضعف بزرگ لشکر عراق در محدودیت عقبهى او به دو پل که روى کارون زده بود یعنى پلهاى »حفار و قصبه«؛
5- امکان دسترسى سریع به عقبههاى دشمن دوپل
6- جناح داشتن بسیار مناسبى از دشمن؛
7- ارزش حیاتى منطقه براى ادامهى عملیاتهاى آینده آزادى خرمشهر
8- آماده بودن کلیهى محورهاى عملیاتى جهت اجراى یک عملیات؛
9- شناسایىهاى کاملى که در منطقه انجام شده بود؛
10- تجربهى موفق عملیات فرمانده کل قوا، خمینى روح خدا؛
11- وجود فرماندهان مؤمن، شجاع و با تدبیر در محورهاى عملیات؛
12- جدا کردن لشکر 3 زرهى ارتش عراق در شرق کارون از بدنهى ارتش عراق در غرب کارون؛
13- ضریب اطمینان براى موفقیت کامل در این منطقه از دیگر محورهاى عملیاتى بیشتر بود